Web Analytics Made Easy - Statcounter

مهدی قربانی نویسنده کتاب سلیمانی عزیز ۲ در مصاحبه اختصاصی با خبرنگارخبرگزاری صداوسیما درخصوص چگونگی نگارش کتاب گفت: یک روز بعد از شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی دوستان مجموعه انتشارات به این نتیجه رسیدند که حاج قاسم الان رهرو می‌خواهد نه گریه کن لذا همه دست به دست هم دادیم طی اقدام جهادی و در مدت ۵۰ روز کتاب سلیمانی عزیز را منتشر کردیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


آقای قربانی با اشاره به اینکه این کتاب بازخورد‌های خیلی خوبی داشت افزود:این کتاب در مدت سه سال به چاپ نودم رسیده و در حال حاضر ۹۰ هزار نسخه از این کتاب به چاپ رسیده است.
وی گفت:در جلد اول کتاب سلیمانی عزیز بیش از ۲۲۰ خاطره از دوستان، همرزمان و حتی از افرادی که تو کوچه و بازار حاج قاسم را دیدند و حتی از راننده تاکسی که شایدیک بارسوارش کرده بود/ ‏نوشته شده است‎.
نویسنده کتاب گفت: در شماره دو هم به همین شکل خاطرات دوستان دوران کودکی و نوجوانی حاج قاسم، افرادی که در روستای قنات ملک و به نوعی ویا همشهری‌های حاج قاسم، سرداران سپاه و حتی از فلسطینی‌ها نوشته شده است.
آقای قربانی با بیان اینکه حاج قاسم سلیمانی یک شخصیت تا ابد مانا و زنده است و به تعبیر رهبر انقلاب شهید سلیمانی یک مدرسه درس آموز است افزود: باتوجه به اینکه خاطرات فراوانی از سبک و سیره زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی موجود است و همچنین استقبالی خوب که از این کتاب شده است تصمیم گرفتیم جلد دوم این کتاب را با عنوان ”سلیمانی عزیز ۲“ به چاپ برسانیم که خدا رو شکر موفق شدیم و این کار تولید شد.
نویسند کتاب سلیمانی عزیز گفت:در برنامه‌های مستند تلویزونی که در این برنامه هاخاطرات شهید سلیمانی پخش شده بود و من از این برنامه‌ها برای نوشتن کتاب حداکثر استفاده را کردم و توانستم با یک هم پوشانی شخصیت حاج قاسم سلیمانی را در دل خاطرات به درستی نشان دهم.
وی افزود مستند‌های آورتین‏، خاطرات آن مرد، پرواز یک و بیست، حمکت سلیمانی و مستند خادم الرضا از جمله این مستند‌ها بود.

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

کلیدواژه: کتاب سلیمانی عزیز حاج قاسم سلیمانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۰۵۴۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روز خلیج فارس با شهنواز 

از راست اسدالله، قبصه چی که جز لج و لجبازی با ما دیدبان‌ها بلد نبود، وقتی بالای دیدگاه بودیم و ازش درخواست شلیک روی دشمن می‌کردیم، می‌گفت: باز این فرعون‌ها صبحونه شون را تو بهترین هتل دنیا خوردند رفتن بالا فکر میکنن ما قبضه چی ها نوکر و بردشون هستیم و تو این گرما دست به سینه دستوراتشون، وقتی هم اولین شلیک کردی بعد فرمایشاتشون تازه شروع میشه حالا شلیک بعدی پنجاه تا بالا بیست به راست

دومی از راست پرویزه که به خاطر کفتراش تو جنگ مونده و هشت سال ماند و ماند و هشت بار مجروح شد یک‌بار شش گلوله تیربار، یک بارش سی‌وشش تا ترکش، یک‌بار دیگه چشم راستش و یک‌بار هم که

روی تخت بیمارستان جنگی با آن خونریزی شدید و قطع نشدنی رگ بین دو پا می‌گفت: دیگه به من نگید پرویز بگید پروین

و جراحش غش کرده بود از خنده

و بعد اون سمت چپی استاد شهنواز، آقا قاسم مسئول و پدر ما کوچولو بسیجی‌های مقر اسکله هشت که از همان روزهای اول جنگی با رفیقش حسین لدن (مادر همون بچه‌ها) وقتی فهمیدن بعثی‌ها، تو جاده خروجی شهر آبادان مینی‌بوس و اتوبوس و سواری مردم بی‌گناه را می‌گیرند و هرکس ریش داره را پیاده و به اسارت برده و یا اعدام صحرایی می‌کنند قسم خوردند تا آبادان از محاصره در نیاد ریششون رو نزنند و ریششان بلند شد و بلند شد و بلند شد تا آنکه شانسشون زد و محاصره شهر یک سال نشده شکسته شد وگرنه حالا حالاها هرسال رکورد جدیدتر ریششون تو کتاب رکوردهای گینس جابجا و قیافه هردویشون هم طوری ثبت می‌شد که تا حالا این‌قدر گمنام نمونند

ولی یک سال کمتری بعد، قاسم با برادر کوچک‌ترش رضا که هم‌سن من بود تو مرحله سوم عملیات خرمشهر با هم مجروح شدند و قاسم داغان و مجروح روز آزادی خرمشهر و وسط غریو شادی مردم تو خیابونا بود که ننه قاسم نتوست تحمل کنه و زد زیر گریه و خبر شهادت رضا را وسط شادی اون همه مردم به قاسمش داد

این عکس را امیر گرفت، که با هم مهمات‌های خمپاره اسدالله را می‌دزدیم و بعد به خودش می‌دادیم که برامون شلیک کنه

برای همایون شهنواز آشنایی با این بچه‌ها اون روز تو دهنه خلیج‌فارس طوری بود که انگار هم‌رزم‌های رییسعلی دلواری رو پیدا کرده

بهر حال برای من روز خلیج‌فارس با تمام جغرافیای داخل و بیرون این عکس

همگی از این‌جور آدم‌ها هستند و بس

۵۷۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901792

دیگر خبرها

  • اهدای پیراهن قهرمانی تیم ملی فوتسال ایران به موزه دفاع مقدس استان کرمان
  • روز خلیج فارس با شهنواز 
  • کتاب صوتی «داستان‌های پارسی» در یونان منتشر شد
  • امروزه غزه به مساله اول جهان اسلام تبدیل شده است
  • تجدید پیمان دختران و مادران نصف‌جهان با سردار دل‌ها
  • واکنش حاج قاسم سلیمانی به یک تصمیم در فصل پنجم سریال پایتخت : مگر ما مرده باشیم که خانواده ایرانی سالم به ایران برنگردد (فیلم)
  • مخالفت حاج‌قاسم سلیمانی با شهید شدن بابا پنجعلی
  • ماجرای علاقه زیاد سردار سلیمانی به نوه اش، عسل /زینب گفت ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید می‌کنه!
  • ماجرای اظهار نظر سردار سلیمانی در سریال پایتخت ۵
  • آیین پاسداشت استاد سعید امیر سلیمانی هنرمند پیشکسوت سینما و تلویزیون